شاه رش. شاه ارش. یعنی ارش بزرگ و آن مقداری است از سرانگشت میانین دست راست تا سرانگشت میانین دست چپ وقتی که دستها را از هم بگشایند و آن رابه عربی باع و به ترکی قلاج گویند و آن مقدار پنج ارش کوچک باشد و ارش کوچک از سرانگشت میانین است تا مرفق که بندگاه ساعد و بازوست و شاه ارش را به این اعتبار پنج ارش می گویند. (برهان قاطع در کلمه شاه ارش)
شاه رش. شاه ارش. یعنی ارش بزرگ و آن مقداری است از سرانگشت میانین دست راست تا سرانگشت میانین دست چپ وقتی که دستها را از هم بگشایند و آن رابه عربی باع و به ترکی قلاج گویند و آن مقدار پنج ارش کوچک باشد و ارش کوچک از سرانگشت میانین است تا مرفق که بندگاه ساعد و بازوست و شاه ارش را به این اعتبار پنج ارش می گویند. (برهان قاطع در کلمه شاه ارش)
بنجهیری. پنجهیری مکی (؟). نام شاعری است معروف منسوب به پنجهیر. (معجم البلدان یاقوت در کلمه پنجهیر). راذویانی بیت ذیل را در ترجمان البلاغه از پنجهیری مکی آورده است: من و تو سخن چون توانیم گفتن من از بی دلی وتو از بی دهانی
بنجهیری. پنجهیری مکی (؟). نام شاعری است معروف منسوب به پنجهیر. (معجم البلدان یاقوت در کلمه پنجهیر). راذویانی بیت ذیل را در ترجمان البلاغه از پنجهیری مکی آورده است: من و تو سخن چون توانیم گفتن من از بی دلی وتو از بی دهانی
پنج دیه خمس قری. در نزهه القلوب حمدالله مستوفی (ص 159) آمده است: مروالرود از اقلیم چهارم است طولش ازجزایر خالدات ضر و عرض از خط استوا لوک از قصبات آن پنج دیه بوده که سلطان ملکشاه ساخت. دور باروش پنج هزار گام است و گرمسیر است اما هوای درست دارد و آبی گوارنده و اکثر اوقات آنجا ارزانی بود و از میوه هاش انگور و خربزه سخت نیکوست چند پاره دیه از توابع آن است - انتهی. مرحوم علامۀ قزوینی گوید: پنجده ناحیۀمعروفی بوده است در خراسان از نواحی شهر مروالرود (بالامرغاب امروزی) و در نسبت به آن بنجدیهی و فنجدیهی و بندهی (پندهی، پنجدهی) همه این صور استعمال شده است. (معجم البلدان) و اکنون نیز نام قریۀ پنج ده درنقشه های مبسوط بر لب رود مرغاب در خاک روسیه بکلی نزدیک سرحد شمالی افغانستان اندکی در شمال غربی قصبۀبالامرغاب دیده میشود. (شدالازار تألیف معین الدین ابوالقاسم جنید ص 416 حاشیۀ (2) بقلم علامۀ قزوینی)
پنج دیه خمس قُری. در نزهه القلوب حمدالله مستوفی (ص 159) آمده است: مروالرود از اقلیم چهارم است طولش ازجزایر خالدات ضر و عرض از خط استوا لوک از قصبات آن پنج دیه بوده که سلطان ملکشاه ساخت. دور باروش پنج هزار گام است و گرمسیر است اما هوای درست دارد و آبی گوارنده و اکثر اوقات آنجا ارزانی بود و از میوه هاش انگور و خربزه سخت نیکوست چند پاره دیه از توابع آن است - انتهی. مرحوم علامۀ قزوینی گوید: پنجده ناحیۀمعروفی بوده است در خراسان از نواحی شهر مروالرود (بالامرغاب امروزی) و در نسبت به آن بنجدیهی و فنجدیهی و بندهی (پندهی، پنجدهی) همه این صور استعمال شده است. (معجم البلدان) و اکنون نیز نام قریۀ پنج ده درنقشه های مبسوط بر لب رود مرغاب در خاک روسیه بکلی نزدیک سرحد شمالی افغانستان اندکی در شمال غربی قصبۀبالامرغاب دیده میشود. (شدالازار تألیف معین الدین ابوالقاسم جنید ص 416 حاشیۀ (2) بقلم علامۀ قزوینی)